زویی سخت تلاش کرد تا او را با عشقی که امروز دعوت کرد تحت تاثیر قرار دهد. او با اشتهای ناشی از بوی بیرون آمد و در کمال تعجب از زوئیس آشپزی در خانه داشت. او پشت میز می نشیند و آنها شروع به چت و معاشقه می کنند. غذا طبق برنامه پیش می رود اما او دسر سفارش می دهد و هیچ چیز آماده نیست. او پیشنهاد می کند که برود چیزی را انتخاب کند، اما زوئی قبلاً چیز دیگری در ذهن داشت. پایش را زیر میز دراز می کند و شروع به مالیدن آلت تناسلی او می کند. هیجان او را متحیر می کند و شروع به درآوردن می کند. خروس چاق سفیدش را با اشتیاق به دهان قهوه ای نازش فشار می دهد. او را بلند می کند و روی میز می گذارد بازی سک سی و شروع می کند به انگشت زدن و لیسیدن بیدمشک لاتین کوچکش. آنها روی یک صندلی می نشینند و شروع به رابطه جنسی سخت می کنند، سپس به زودی روی میز آشپزخانه به سمت او خم می شود و به سبک سگی او برخورد می کند.