پیتر از زمان خود در میامی لذت می برد، اما متاسفانه زمان بازگشت به خانه فرا رسیده بود. او باید آپارتمانی را که اجاره کرده بود بررسی کند تا بتواند سپرده خود را پس بگیرد و از آن پول برای رفتن به خانه استفاده کند. به گفته بازرس Evie Olson، همه چیز خوب به نظر می رسد، به جز مجسمه صدف گم شده. هیچ چیز مهمی نیست که پیت تا زمانی که قیمت آن را نشنود فکر می کند. اوه اوه به نظر می همجنس بازی زنان چاق رسد این چک سپرده اتفاق نیفتاده است. پیتر بدون آن پول خیلی تنگ است. آیا هیچ کاری نمی تواند انجام دهد تا آن سپرده را پس بگیرد؟ او می گوید لیس بیدمشک من Evie. نه پیتر، تو لکنت نکردی، باید به صورتت بزنی به آن بچه گربه زیبا و لیس بزنی انگار آخرین وعده غذایی ات است. و در حالی که پطرس مردد بود، به این عمل غیراخلاقی رضایت داد. پیتر حتی پلک نمی‌زند که آیا باید یا نه، وقتی می‌خواهد دیکش را در دهان یا خرچنگ ایوی ببرد.