یک زوج دوست داشتنی از یک روز سرگرم کننده در شهر به خانه باز می گردند، در حالی که قسمت سوم سریال هیجان انگیز پراگ فاج آندره لوبین آغاز می شود. آیوی رین به رختخواب می رود، اما دوستش فریدا سانته می ماند تا زمانی که با زازی اسکیم و نیکی نوتز شراب بنوشد. هر دو با هم معاشقه می کنند، تا اینکه زازی آن را یک شب نیز می نامد و دوست پسرش را با فریدا تنها می گذارد. بچه مکزیکی داغ انرژی برای سوزاندن دارد و از فرصت استفاده می کند تا نیکی را اغوا کند، او را ببوسد و فاق او را بگیرد تا زمانی که نتواند در مقابل او مقاومت کند. دستش را داخل شلوار جین او می کند تا به بیدمشک او ضربه بزند، نوک سینه هایش آنقدر سفت هستند که آلت تناسلی او را از شلوارش آزاد می کند و با شور و اشتیاق بازی با چوچوله تکان می دهد. زانو زده، نعوظ او را بین لب‌های دلپذیرش می‌گیرد و در حال مکیدن به او خیره می‌شود. برگشت و بیدمشک تنگش را از پشت هل داد و در حالی که از استخوان‌هایش بالا و پایین می‌پرید، نفس نفس می‌اندازد. فریدا به پشتی مبل خم می شود تا نیکی بتواند در حالی که به شدت به او حمله می کند، سخت تر و عمیق تر شخم بزند. در طبقه بالا در رختخواب، زازی، نگران از سر و صدا، تکان می خورد.