اولیویا یک بلوند جوان، خیره کننده، بلند قد با اندامی خوش اندام، سینه های کوچک شاد، الاغی قوی، گرد و درخشان، و پوست سفید مایل به کرم است. او مانند یک فرشته شیطون به نظر می رسد، با برقی در چشمانش و لبخندی زود هنگام، که مشتاقانه چوب صبح دوست پسرش را می مکد. برای قدردانی، پیچ بازی کیر کوس لنگر او تمام اینچ از بدنش را با زبانش تا بندرگاه جستجو می کند، جایی که انگشتانش را می لیسد و می لیسد در حالی که او در خلسه می چرخد. هنگامی که او سرانجام وارد باغ او پر از لذت جسمانی شد تا عصای بی جان خود را بشارت دهد، مانند پرتاب بنزین روی آتش بود که به جهنمی احساسی فوران می کرد و از هر جهت در لذت آیینی ناله می کرد. تماشای مواج او روی پای فولادی دختر گاوچرنش، در حالی که او زانو زده است، منظره ای نفس گیر است. او را به پشت خواباند و او به پهلو در وضعیت T قرار داشت، نیش قدرتمندش با اشتیاق فراوان به او فرو می‌رفت در حالی که او از خوشحالی ناله می‌کرد. تبدیل به سرعت بیش از حد، schlong شیفت به پشت او.