مگی ابیگیل مک به دلیل آگورافوبیا از دنیای بیرون از خانه خود می ترسد. تا جایی که ممکن است تلاش کنید، او نمی تواند خودش را به بیرون دربیاورد. خیلی بد است بازی سکسی در گوگل پلی که او خریدهای مواد غذایی خود را انجام می دهد، حتی اگر تعامل کمی بیرونی انسان بسیار زیاد است. مگی روزهای خود را با پرسه زدن در خانه و استفاده از انجمن هایی می گذراند که در آن افراد دیگر برای صحبت در مورد فوبیای خود ملاقات می کنند. او که در چنین مکان هایی احساس راحتی می کند، می تواند آزادانه در مورد تجربیات خود صحبت کند. او با این افراد احساس خویشاوندی می کند، اگرچه هرگز هیچ یک از آنها را ندیده است و ممکن است هرگز با هیچ یک از آنها ملاقات نکرده باشد ... یا چنین فکر می کند که روزی یک حرکت در خانواده می شنود. با اینکه مطمئن نیست میره صدا رو چک میکنه و عصبی به پنجره ها و درها نگاه میکنه. در کمال وحشت، مرد نقابدار درک پیرس از یکی از اتاق ها بیرون می آید و با او روبرو می شود. او گیج شده است، زیرا غریبه او را تحقیر می کند و به او می گوید که چقدر رقت انگیز است که چهار ماه خود را نگه داشته است - واقعاً همین است.