بینقص بازی سکسی گوشی جوان الکسیا آندرس مانند یک حرفهای روی یک میله بلند میپرد
.
بینقص بازی سکسی گوشی جوان الکسیا آندرس مانند یک حرفهای روی یک میله بلند میپرد
کارینا برای لحظه ای متحیر شد و پرسید که آیا آقای دیویس واقعاً مطمئن است که آیا این کار درستی است یا خیر. اگر این هدیه گرانبهایی بود، آیا واقعاً باید به همین راحتی آن را به آقای دیویس می داد؟ آیا بازی سکسی گوشی خداوند به آنها - و مکتب - خودداری نمی آموزد؟ همانطور که آقای دیویس پاسخ می دهد، کارینا صادقانه به صحبت های معلمش گوش می دهد. او اعتماد خود را به آقای دیویس جلب می کند و می پذیرد که باکرگی خود را به او بدهد. دیویس به او گفت که برای اینکه این طرح عملی شود، باید آن را مخفی نگه دارد. کارینا به آقای دیویس قول داد که در مورد این ملاقات یا باکرگی به او چیزی نگوید. آقای دیویس میگوید که هر چه زودتر شروع کنند، زودتر در امان خواهید بود، بنابراین کارینا موافقت کرده است که اکنون آن را ادامه دهد. دیویس تمام تلاش خود را برای رسیدن به آنچه می خواهد انجام خواهد داد...