توضیحات: بازیکیر ناتالیا ملکه بلوند کوچک و زیبا برای یک روز در مرکز خرید با دوستانش یک لباس کوچک زیبا می پوشد. وقتی پدر استرلینگ نگاهی اجمالی میاندازد، فوراً میداند که او از خانه بیرون نمیآید. بعد از اینکه خودنمایی کرد به اتاق او رفت تا عذرخواهی کند. اما او میگوید پسرهایی را که به پدرشان نیاز دارم، چاق است و تقدیر داغ او روی گونههای کوچک و بامزهاش فراموش کنید.