توضیحات: وقتی جی هارد سوار تاکسی من شد خیلی حوصله ام سر رفته بود. جی اهل بوداپست بود و برای کار از پراگ دیدن کرد. روز بارانی بود، باران همیشه به من احساس آبی میدهد، بنابراین در روز به نور و آفتاب نیاز داشتم. وقتی از جی پرسیدم که آیا دوست دارد تفریح کند، پاهایم را باز کردم و شروع کردم به لمس واژنم. به درخواست من، جی آلت تناسلی خود را بیرون آورد و شروع به خودارضایی کرد، سپس از او خواستم به جلو خم لب بازی عاشقانه سکس شود و با سینه من بازی کند. کشیدم بالا و رفتم سمت صندلی عقب، مجبورش کردم بیدمشکم رو بخوره، بعد دلم یه دیک خواست، اون خروسشو مکید. جی به شدت مرا فاک کرد، سپس بیدمشک مرا خورد، سپس کمی دیگر مرا فک کرد، تا زمانی که روی بیدمشک آمد.