توضیحات: ونوس آفرودیتا یک دوست پسر عجیب و غریب دارد که به او لباس زیرهای لرزان داده است. بهترین بخش در مورد آنها این است که زمان روشن و خاموش کردن آن را کنترل می کند. آنها یک روز در پارک قدم می زدند و او تصمیم گرفت آنها را بدود. گل از ارتعاشات شوکه شد و شروع سکس و برهنگی در بازیهای ویدئویی به رسیدن به حال و هوای یک مکان عمومی کرد. یه جورایی ناجور بود! آنها با عجله به آپارتمان خود هجوم آوردند زیرا زهره باید هر چه سریعتر مقداری آلت تناسلی را ساکت کند و آن را در بیدمشک خود بگیرد تا خواسته هایش را سرکوب کند. آنقدر لعنتی شد که چشمانش به سرش برگشت. آخرین ضربه آن خروس در گلویش و انفجار مایع منی دهان گرمش را پوشاند. بعد از اینکه زهره دوباره داخل شلوارهای لرزانش افتاد و دوست پسرش آن را پایین آورد، او برای یک خواب آرام و آرام آماده شد.