توضیحات: در حال رانندگی بودم که دیدم یک سس کچاپ در کنار جاده می آید. من ایستادم و به آن مرد اجازه ورود دادم، اما او نامش را به من نگفت. او عموماً بسیار مخفیانه بود و می خواست که او را به یک کالج خصوصی دخترانه ببرند. اولش نمی توانستم آن را زمین بگذارم، اما همین طور که داشتیم صحبت می کردیم، متوجه شدم: او مامور کل بود و من همه ویدیوهایش را تماشا کردم! من فقط باید مقداری از آن خروس کلفت را برای خودم تهیه می کردم، بنابراین وقتی به مقصد رسیدیم به رانندگی ادامه دادم تا جایی که یک نقطه خلوت برایمان پیدا کردم. روی صندلی عقب نشستم، با سینه هایم او را مسخره کردم و بعد او را زدم. او می خواست بیدمشک مرا بخورد و من نمی همجنس بازی خارجی خواستم نه بگویم. من به آلت تناسلی که سال ها در اینترنت دیده بودم لعنتی خوردم و بعد از اینکه او برای من یک بیدمشک سوراخ کرد، صورتش را روی لب هایم گرفتم!