خانم پریسلی مدوکس موهای قهوهای حسی از پشت بازی سکسی داستانی به هم میریزند
.
خانم پریسلی مدوکس موهای قهوهای حسی از پشت بازی سکسی داستانی به هم میریزند
پریسلی مدوکس یک لباس مشکی تنگ و سکسی می پوشد که سینه های بزرگ و الاغ او را نشان می دهد. او می گوید مدتی است که رابطه جنسی نداشته است و نمی تواند صبر کند تا مانند شلخته کوچک کثیفی با او رفتار شود. جیمز دین او را بازی سکسی داستانی بوسید و سینهاش را به لباسش فشار داد، سپس او را برگرداند و لباسش را بلند کرد تا زیبایی او را مانند لباسش نشان دهد. جیمز او را بوسید و استخوان ضربان دار را روی او مالید و به او گفت که با او رابطه جنسی ندارد. او را میچرخاند، روی تخت میکوبد، پاهایش را باز میکند، صورتش را به بیدمشکش میکشد، کلیتوریس او را با بینیاش میمالد و زبانش را در واژنش میکوبد در حالی که او به آرامی ناله میکند. سینه هایش را از لباسش رها می کند و در حالی که بیدمشک خیسش را می لیسد، فشارش می دهد. او می نشیند و شلوارش را تا زانوهایش پایین می آورد و حافظه عضلانی دهانش را به آلت تناسلی او می برد و او شروع به مکیدن و لیسیدن می کند و او به خروس بزرگش ضربه می زند و موهایش را می گیرد تا بهتر ببیند در حالی که خروسش از دهانش داخل و خارج می شود. او را وادار می کند که رو به پایین زانو بزند و مثل یک شلخته کثیف او را لعنت کند.