لعنت به سختی با بازی های سک هیلی بنکس سبزه ته درشت و معشوقه اش
.
لعنت به سختی با بازی های سک هیلی بنکس سبزه ته درشت و معشوقه اش
دیک جلسه مهمی داشت که باید در آن شرکت می کرد، بنابراین با باشگاه پرستاران تماس گرفت تا در اسرع وقت یک پرستار بچه بفرستد. هیلی شیرین و کوچک دم در ظاهر شد و به او گفتند مستقیم به مهد کودک برود، اما خانه آنقدر بزرگ بود که او نمی دانست کجا باید برود! او در نهایت با لباسهایش روی دیک راه میرفت، زیرا قبل از اینکه مسحور شود، هرگز دیک بالغی ندیده بازی های سک بود! بعد از رفتن او، هیلی روی تختش رفت و با فکر آلت تناسلی اش شروع به دست زدن به خودش کرد. در کمال تعجب، دیک زود به خانه آمد و اهمیتی نداد که کلوپ نگهداری از بچه ها در مورد شیوه های خراب او چه می گویند - او مستقیماً به سمت دیک او رفت و همه چیز را در دهانش گذاشت! او پرستار بچه 18 ساله خود را بارها و بارها بمباران کرد و او هر ثانیه آن را دوست داشت! در پایان آن را روی صورت ناز او انداخت!