لیلی و برادرانش چاد از آمدن ریچی بسیار هیجان زده هستند. او مانند یکی از اعضای خانواده، دوست لیلی و یک برادر ناتنی در چاد است. وقتی با هم هستند همیشه خوش می گذرد. آنها برای تماشای فوتبال مستقر می شوند، اما لیلی هوس آلت تناسلی دارد و از ریچی انتظار دارد آن را فراهم کند. او به او دستور می دهد که به اتاق خواب برود و چشمانش را ببندد تا همه چیز عجیب تر شود. او نمی دانست، این ترفند ریچی برای تحقق پیشگویی برادرش با چاد، داشتن رابطه جنسی با همان دختر در همان زمان بود. آنها به راحتی یک هودی کلاسیک می سازند و لیلی هرگز نمی داند. این در صورتی است که ریچی با صدای بلند نمی خندید. لیلی تعجب می کند که چه خبر است، چشم بند خود را برمی دارد و شوکه می شود. این بچه ها بیمار هستند، اما او مریض بود. سکس جیغ وداد بعلاوه، خروس چادز خیلی ضخیم بود و او بیشتر می خواست. بهترین برادر به صورت دوگانه به خرچنگ و دهانش کوبید تا اینکه هر دو لیلی را با مقداری آب دلپذیر از آب عشق پوشاندند.